پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

❤️پارسا ❤️هانا❤️

پارسا ❤️هانا

رمضان 92

ماه رمضان سال 92 با آقا پارسای پرانرژی و عشق فوتبال و بدو بدو و  روزهای گرم و طولانی  گذشت ،ماه رمضانی که تک تک لحظاتش پر از برکت و آرامش بود .شبهای احیا  تصمیم داشتم به مسجد برم امادلم نیومد پارسا رو از خواب ناز بیدار کنم و در خانه احیا نگه داشتیم که اونم آرامش و خلوت خاص خودش رو داشت گر چه یه اتفاق بد در روز بیست و یکم رمضان یعنی تصادف و فوت عموی عزیزم همه مون رو داغدار کرد و  روزا و شبای سختی رو برامون رقم زد اما  سعی کردیم با دعا و قرآن و ذکر خدا و با کمک گرفتن از لحظات پاک و معنوی این ماه عزیز قلبهای زخمیمون رو التیام ببخشیم .....نماز عید فطر رو برای اولین بار با آقا پارسا در مسجد محل خوندیم و از...
21 مرداد 1392

این روزهای ما

سلام ، پسر گلم حالا یه قدم دیگه به مرد شدن نزدیک شده قبلا گفتم که از فروردین بطور جدی از پوشک گرفته شده و شبانه روز بدون پوشکه ،خوشبختانه الان که 12 تیره حدود 10 روز یا بیشتر میشه که خودش خبر میکنه و و شماره 2 رو که قبلا مشکل داشت اونم سریع خبر میکنه با این جمله  سریع میگه :زود بریم دستشویی جیش دارم طوریکه زیاد واضح نیست و یه غریبه نمیفهمه چی میگه اینو چند بار پشت سر هم میگه تا من تشویقش کنم و بگم آفرین که خبر دادی و اگه نگم همینجوری تکرار میکنه. اینروزا درگیر جمع کردن وسایل خونه و آماده شدن برای اسباب کشی هستم و انشالله جمعه داریم به خونه خودمون نقل مکان میکنیم.خوش به حال پارسا که فارغ از ه...
12 تير 1392

بدون عنوان

به پارسا میگم: خودتو بگیر نیفتی..... محکم خوشو بغل میکنه و میگه:خودمو گرفتم دیگه نمیفتم!     به پارسا میگم: تا ده بشمار،  میگه:  یک،دو،سه،چهار،پنج،شش،هفت،یک،دو،سه.دقیقا ده تا شماره میگه اما سه  تای آخری تکراریه حریفش نمیشم هشت و نه و ده رو هم بگه.       ...
16 خرداد 1392

این روزهای پارسا

این روزا پارسا  تقریبا تمام روز رو با مامانش میگذرونه چون دیگه تعطیلات تابستونیه و... صبح حدود ساعت 8 بیدار میشه (البته بعضی وقتا  میبینی 6 صبح بیدار میشه و دستشویی که  میره دیگه بیداره) اولین جمله ای که موقع بیدار شدن از خواب میگه:مامانی من گشنمه! چون میدونه این  طوری زودتر بلند میشم و بهش میرسم .بعد از تختش میاد پایین و میبرمش دستشویی از   عیدامسال پوشک نشده اکثرا خبر میکنه حتی یه بار توی پارک بدون اینکه به من بگه رفته بود دستشویی  مردونه(بچه ام از همین الان غیرت داره) و داشت با شلوارش کلنجار میرفت که من رسیدم ... البته گاهی  یادش میره ،تا ظهر دیگه همش بازی میکنیم اول ...
16 خرداد 1392

هدیه دریا

                              این عکسها رو بهمن امسال ، بندر عباس گرفتم یه ماهیگیر از صید برگشته بود و این ماهیا رو که ظاهرا براش سودی نداشتن توی ساحل رها کرد و رفت ما هم اونا رو بر میداشتیم و به آب می انداختیم نجات دادن جون یه موجود زنده چه حس خوبی داشت پارسا هم خیلی کمک داد و حتی بعد ازینکه ما از نجات دادنشون خسته شده بودیم همچنان میدوید و ماهی های مرده رو به آب می انداخت و تونست تعداد زیادی رو نجات بده ...       بعد یه آقایی پا...
20 ارديبهشت 1392

مورد علاقه های پارسا در دو و نیم سالگی

غذاها به ترتیب : فرنی،ارده شیره،عدسی  ، لوبیا ،پیتزا (سس روش) نوشیدنیها : دلستر ،شیر موز ، کاکائو ، خوراکیها : بستنی ،پاستیل ، ژله ، چی پلت (فراورده سیب زمینی حجیم شده)، میوه : هندوانه ، موز ، پرتقال اسباب بازی : فقط ماشین قرمز تفریح : بپر (ترامپولین) ، ماشین برقی ، کارتون : شبکه پویا بچه ها : یسنا ،عارفه ، عطیه ، ستایش
5 ارديبهشت 1392

کارهای مورد علاقه پارسا در دو سالگی

تماشای cd آموزش خمیر بازی آریا وخمیر بازی به سبک درست کردن توسط مامان و بازی توسط پارسا ظرف شستن و در اصل آب بازی کردن تراشیدن مدادها تماشای شبکه پویا کارتونهای مورد علاقه (اسکار،بره ناقلا،ماشینهاو...) ...
31 فروردين 1392

dj parsa

                                                                لبخند بزن تا زندگی کنم....     ...
30 فروردين 1392