پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

❤️پارسا ❤️هانا❤️

پارسا ❤️هانا

پارسا ،نقاشی و اشکال هندسی

پارسا جون الان که 23 ماهه است رنگهای قرمز و آبی و زرد و سفید رو میشناسه و اسماشونه به خوبی تلفظ میکنه اما اگه ازش بپرسی این چه رنگیه  آبی رو از همه بهتر بلده، از اشکال هندسی هم  دایره رو به خوبی میکشه و  اسمش رو میگه و مثلث رو هم به خوبی بلده مثلا یه بار سر سفره یه تکه نون که دورش خورده شده بود وبه شکل مثلث در اومده بود رو برداشت و پشت سر هم میگفت مثلث ،مثلث ...خیلی با مزه میگفت قربون پسر باهوشم به مامانش رفته   ...
17 شهريور 1391

آغاز یک خداحافظی....

سلام دوستای مهربونم ،پارسا یک هفته است که روزا شیر نمیخوره و داره با عادت شیرین کودکی خداحافظی میکنه ،شبا هم تو گهواره اش میخوابه و فقط موقتا نصفه شبا  شیر میخوره که انشالله تا چند وقت دیگه اونم حذف میشه ......... دنبالم بیاین.. با این روش تدریجی نه مادر اذیت میشه و نه کوچولوی نازش پارسا که خدا رو شکر تا حالاخوب همراهی کرده حتی از مامانشم بیشتر حواسش جمعه ،دیروز حواسم نبود و داشتم با عمه پارسا حرف میزدم که اومد کنارم و هی صدام میزد منم بر طبق عادت خواستم بهش شیر بدم که یهو چشای پارسا از تعجب گرد شد و گفت مامایی نه اَقه و بعد بغض کرد و قیافه ناراحتی به خودش گرفت   که دلم ک...
11 شهريور 1391

از امروز شروع میشه

سلام پارسا جون ،قرار بود روز عید فطر از شیر بگیرمت اما رفتیم زرند و دو روز اونجا بودیم بعد هم بله برون خاله ات بود و سرمون شلوغ شد ا نشالله از امروز شروع میکنم امروز با هم رفتیم خرید و شیر وخوراکیای مورد علاقه ات رو خریدم تا اگه بهونه کردی بهت بدم  دیشبم دو تا اسباب بازی جدید برات خریدم که سرگرم باشی ا از حالا دیگه باید خوب غذا بخوری تا زودتر بزرگ بشی امیدوارم بتونیم این مرحله رو هم با کمک خدا و با همکاری شما گل پسر به خوبی و خوشی پشت سر بگذاریم ...
1 شهريور 1391

یک گام بزرگ به سمت مرد شدن

سلام گل پسری الان با بابایی رفتین کارواش، ماشالله پدر و پسر خوب با هم رفیق شدین فردا عید فطره و یه روز مهم برای تو هم هست تو داری یه قدم  به مرد شدن نزدیک میشی و یه قدم از وابستگی به من دور  . تغییر همیشه سخت و آزار دهنده است اما به نفع ماست و باید ایجاد بشه. هیچوقت ،هیچوقت فکر نمیکردم دلم نخواد تو رو از شیر بگیرم اوایل خیلی خسته میشدم و گاهی طاقت فرسا میشد اما بعد از مدتی زیباترین و آرامش بخش ترین لحظات هر دومون شد دلم گرفته خیلی دوستت دارم دیروز بابایی از شیر خوردنت فیلم گرفت برای یادگاری ،چقد ناز شده بودی و چه با نمک در حال شیرخوردن با من حرف میزدی و میخندیدی بی خبر از اینکه از روز عید دیگ...
28 مرداد 1391

پارسا و خونه سازی

  پارسا تا حالازیاد به لگو علاقه نداشتی ولی الان یه هفته ای میشه که شدیدا علاقه مند شدی و با کمک من اشکال جالبی درست میکنی و  بعد از بازی همه رو جمع میکنی آفرین پسر خوب ...
27 مرداد 1391

پارسا و اسب سواری

قربون خودت و اون مل ملت بشم عزیز دلم ،دیشب قبل از اینکه بخوابی بابایی بهت قول داد صبح که بیدار شدی ببردت پیش اسبا،امروز صبح من وسابلت رو گذاشتم تو کوله پشتیت که اسمش مل مله و تو دیگه مل مل رو ول نمیکردی حتی موقع لباس پوشیدن ولش نکردی خلاصه با بابایی عازم باشگاه سوارکاری شدین اینقد ذوق و شوقت زیاد بود که ازت عکس گرفتم فدات بشم مامانی ایشالله بهت خوش بگذره   خدا به همراهت پسرم فقط مواظب باش زیادی جو گیر نشی مث اینا موفق باشی     ...
27 مرداد 1391

مو قشنگ

این عکس رو امروز صبح ازت گرفتم .مو قشنگ مامان،تازگیا تا که تغییری تو لباس یا موهات داده میشه اصرار میکنی خودتو تو آینه ببینی و بعد کلی ذوق میکنی   ...
26 مرداد 1391