یک گام بزرگ به سمت مرد شدن
سلام گل پسری
الان با بابایی رفتین کارواش، ماشالله پدر و پسر خوب با هم رفیق شدین فردا عید فطره و یه روز مهم برای تو هم هست تو داری یه قدم به مرد شدن نزدیک میشی و یه قدم از وابستگی به من دور . تغییر همیشه سخت و آزار دهنده است اما به نفع ماست و باید ایجاد بشه. هیچوقت ،هیچوقت فکر نمیکردم دلم نخواد تو رو از شیر بگیرم اوایل خیلی خسته میشدم و گاهی طاقت فرسا میشد اما بعد از مدتی زیباترین و آرامش بخش ترین لحظات هر دومون شد دلم گرفته خیلی دوستت دارم دیروز بابایی از شیر خوردنت فیلم گرفت برای یادگاری ،چقد ناز شده بودی و چه با نمک در حال شیرخوردن با من حرف میزدی و میخندیدی بی خبر از اینکه از روز عید دیگه از شیر مامانی خبری نیست تو دقیقا 23 ماه شیر مادر خوردی عزیزم کاش میتونستم یه ماه دیگه هم بهت از شیره وجودم بدم اما حیف که به خاطر شروع کارم نمیشه و مجبورم .مامانی عاشقتم خیلی میخوامت الان که اینا رو مینویسم دلم حسابی برات تنگ شده احساس میکنم داری ازم دور میشی ،از همین الان خودمو برای بیدار خوابیهای شبانه آماده کردم خدا تو رو برام حفظ کنه و کمک کنه تا به راحتی تو رو ازشیربگیرم .آمین.