شیطونیای پارسا جیگر مامان
سلام عزیزکم
تازگیا شیطون بلایی شدی که نگو و نپرس
1ـ مثل جاروبرقی رو زمین هر چی می بینی فوری می خوری
2ـ دوست داری بری بیرون از خونه و تا در خونه رو باز میکنیم از خوشحالی ذوق میکنی
3ـ از بین غذاهایی که بهت میدم اونایی که یه کم ترش تر و خوش نمک تر هستن رو ترجیح میدی گر چه
من سعی میکنم بهت غذای نمکی ندم اما شازده پسر اگه غذاش مزه نداشته باشه نمی خوره
4ـ تاب بازی رو دوست داری مثل امروز که اینقدر توی تاب شورتیت موندی تا خواب رفتی و من و بابات
گذاشتمیت تو گهواره ات
5ـ عاشق صدای بالش اذان گوت هستی و همراه با اون شروع میکنی به صدا دادن انگار که تو هم میخوا
باهاش اذان بگی کلا از آواز خوندن خوشت میاد هر وقت توی گهواره ات داری میخوابی با صدای بلند آواز
میخونی قربون اون صدات بره مامان
6ـ نمیدونم چرا از حمام رفتن خوشت نمیاد آخه میدونی یه مدت به خاطر سرما خوردگیت نبردمت حمام و
از اون موقع هر وقت وارد حمام میشی شروع میکنی به جیغ کشیدن تصمیم دارم از حالا زود به زود
ببرمت حمام تا ترست بریزه
7ـ از اسباب بازیات زود خسته میشی و میری سراغ وسایل خونه از همه بیشتر با سیم برق بازی میکنی
میترسم در آینده کار دست خودت بدی
8ـ من و بابایی کلی برات سرویس خواب خریدیم با تخت گهواره ای اما تو شدیدا به گهواره ای که به
سبک قدیمی درست شده وابسته ای امروز خواستم توی تختت بخوابونمت اما شروع کردی به گریه و تا
گذاشتمت تو گهواره ات خواب رفتی ای پسر بلا
9ـ بدون کمک میشینی اما گاهی از پشت سر میفتی و سرت حسابی درد میگیره و گریه میکنی صورتتو
خیلی با ناخنات زخمی میکنی ومن مجبورم هر دو روز ی اونا رو بگیرم کلا تازگیا چون میخزی زیاد صدمه
می بینی و مصدوم میشی
دوست دارم پسرم