سه سال و هشت ماهگی
سلام بازم با شروع تعطیلات تابستان فرصت بیشتری برای سر زدن به وبلاگ آقا پارسا دارم.
پسر کوچولوی من روز به روز داره بزرگتر میشه الان سه سال و هشت ماه داره و اکثر کارهای شخصیشو خودش انجام
میده مثل پوشیدن و در آوردن کفش و لباس و.غذا خوردن و شستن دستها وکمی هم در جمع کردن وسایلش مثل اسباب بازیها کمک میکنه هر چند که زورش میاد اما به خاطر جایزه و چسبوندن برچسب کارهای خوب روی در کمدش حاضره هر کاری بکنه...
تا یک ماه پیش پارسا از حمام رفتن دل خوشی نداشت اما حالا دیگه باید به زور از زیر دوش بیرون بیارمش وان حمامش دیگه جمع شده و ازش استفاده نمیکنم.
پارسا عاشق بازیهای کامپیوتریه و حتی گاهی بهتر از ما بازی میکنه البته دارم سعی میکنم که اونو کمتر کنم و تا حدی موفق بودم مخصوصا از زمانیکه تبلتم رو داغون کرده و رفته برای تعمیر!
دیگه با گرم شدن هوا بعد از ظهرها میریم توی محوطه مجتمع و دوچرخه سواری میکنه و برای اولین بار یاد گرفت که کامل رکاب بزنه البته یه ارم با اسکوترش خورد زمین که ما رو تا یکهفته راهی بیمارستان کرد و مجبور شدیم پاشو آتل ببندیم حالا بگذریم که فقط یه شب و یک روز آتل بیچاره روی پاش دوام آورد
خلاصه بگم که گل پسری الان خیلی شیرین تر شده و حرفای گنده گنده و بامزه ای میزنه که گاهی از شنیدنشون تعجب میکنم اما چه کنیم دیگه این کوچولوهای بامزه امپراطورهای کوچک هر خونه ای هستن.