پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

❤️پارسا ❤️هانا❤️

پارسا ❤️هانا

هدیه دریا

                              این عکسها رو بهمن امسال ، بندر عباس گرفتم یه ماهیگیر از صید برگشته بود و این ماهیا رو که ظاهرا براش سودی نداشتن توی ساحل رها کرد و رفت ما هم اونا رو بر میداشتیم و به آب می انداختیم نجات دادن جون یه موجود زنده چه حس خوبی داشت پارسا هم خیلی کمک داد و حتی بعد ازینکه ما از نجات دادنشون خسته شده بودیم همچنان میدوید و ماهی های مرده رو به آب می انداخت و تونست تعداد زیادی رو نجات بده ...       بعد یه آقایی پا...
20 ارديبهشت 1392

مورد علاقه های پارسا در دو و نیم سالگی

غذاها به ترتیب : فرنی،ارده شیره،عدسی  ، لوبیا ،پیتزا (سس روش) نوشیدنیها : دلستر ،شیر موز ، کاکائو ، خوراکیها : بستنی ،پاستیل ، ژله ، چی پلت (فراورده سیب زمینی حجیم شده)، میوه : هندوانه ، موز ، پرتقال اسباب بازی : فقط ماشین قرمز تفریح : بپر (ترامپولین) ، ماشین برقی ، کارتون : شبکه پویا بچه ها : یسنا ،عارفه ، عطیه ، ستایش
5 ارديبهشت 1392

کارهای مورد علاقه پارسا در دو سالگی

تماشای cd آموزش خمیر بازی آریا وخمیر بازی به سبک درست کردن توسط مامان و بازی توسط پارسا ظرف شستن و در اصل آب بازی کردن تراشیدن مدادها تماشای شبکه پویا کارتونهای مورد علاقه (اسکار،بره ناقلا،ماشینهاو...) ...
31 فروردين 1392

dj parsa

                                                                لبخند بزن تا زندگی کنم....     ...
30 فروردين 1392

گلاب به روتون...

  از دو سالگی به خیال خودم آقا پارسا رو از پوشک گرفتم اما از اونجا که من سر کار میرم  نمیتونم مرتب بر دستشویی رفتن پارسا نظارت داشته باشم و از طرفی زمانی که با مادر بزرگشه اکثرا پوشکه ،بنابراین نتونست به خوبی آموزش ببینه و دیگه این قضیه برامون یه مشکل شده بود،تا یک ماه پیش که تو وبلاگ یکی از مامانا دیدم که از روش تشویق با جایزه استفاده کرده و جواب داده بود منم یه روز رفتم بیرون و کلی برچسب و ماشینای کوچیک و شابلون و ... خریدم و دستشویی رو براش تزئین کردم و به جای لگنش که ازش متنفر بود براش رابط توالت فرنگی خریدم خدا رو شکر از همون روز پارسا دیگه از دستشویی رفتن تنفر نداره و وقتی صداش میزنم خودش...
28 فروردين 1392

آغاز سال 1392 و مریضی پارسا جون

پارسا از روز یکشنبه 4 فروردین 92 مریض شده  و یکطرف صورتش به خاطر عفونت و التهاب غدد لنفاوی ورم کرده این چند روز نتونسته درست غذا بخوره و تب شدید داشته الان بعد از سه روزمصرف انتی بیوتیک و ایبو پروفن بهتره اما هنوز درد داره و غذا نمیخوره بچه ام مرتب میگه گشنمه و دستور غذا های مختلف رو میده مثلا امروز دلش هوس کیک کرده بود براش درست کردم اما اصلا نتونست بخوره این چند روزه هر چی سوپ و... هم درست کردم نخورده و همش رو مجبور شدم بریزم دور امیدوارم این مریضی بد هر چه زودتر تمام بشه تا بتونیم بهتر از تعطیلاتمون لذت ببریم....
7 فروردين 1392

قصه شب پارسا

در این پست میخوام داستان مورد علاقه آقا پارسا  که اکثرا شبا ازم میخواد براش بخونم تا خواب بره رو بنویسم این داستان رو یه شب  فی البداهه ساختم و براش گفتم و ازون شب پارسا عاشق این داستان شده و هر شب توی تختش که میخوابه با همون زبون شیرین و بچه گانه اش بهم میگه:قصه مورچه رو بخون و به آخر داستان که میرسم (اونجا که مورچه میره توی تختش تا بخوابه)پارسا خان هم خواب رفته ...و اما داستان: یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود .یه مورچه کوچیک تو یه جنگل بزرگ زندگی میکرد.یه روز مورچه کوچولو از خونه اومده بود بیرون و داشت توی جنگل بازی میکرد یکدفعه هوا ابری شد و بارون شروع کرد به باریدن مورچه ما خیلی کوچیک بود و قطره های بارون ...
20 اسفند 1391

چرایی های ذهن من؟؟؟

چرا ؟چرا ما آدما قدر ه م رو نمیدونیم   با وجودیکه بارها و بارها برامون اتفاق افتاده که عزیزی روبه هر شکلی از دست دادیم اما بازم درس عبرت نمیگیریم واقعا چرا؟من فکر میکنم ... شاید دلیلش غرور بیخود و نا به جای  ما باشه چون همیشه صبر میکنیم دیگران به ما نزدیک بشن دیگران به ما محبت کنن و دیگران از ما عذر خواهی کنن اما یه دلیل دیگه هم میتونه داشته باشه و اون نداشتن مهارت زندگیه اگه ما واقعا مهارت زندگی داشته باشیم اینقدر ناشیانه و غیر منطقی با اطرافیانمون برخورد نمیکنیم .من خودمو میگم امیدوارم روزی برسه که  درک و شعور اجتماعیم اینقدر بالا رفته باشه که درگیر این مسائل پیش پا افتاده نباشم و به مس...
24 آذر 1391